نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 11 سال و 29 روز سن داره

ترنم بهار

محرم 92

  *اَللّهُمَّ ارْزُقْني شَفاعَهَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَيْنِ الَّذينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ*   کربلا نشان داد که با شکیبایی در عطشی کوتاه؛ می توان همیشه ی تاریخ را سیراب کرد ...   دختر عزیزم : یاد امام حسین علیه السلام فقط مخصوص یک روز ، یک دهه و یک ماه نیست ... یک زندگی، او را در قلب و ذهنت داشته باش ؛ بگذار پیام و عطر گل سرخی بی نظیر ، یک عمر معطرت کند ...   نفس مامانی، تو اولین محرمت سعی کردم تمام مراسم ها ببرمت، تا به این مجالس عادت کنی و نور و...
21 دی 1392

ادامه ماه هشتم

قسمت دوم از عکس های 8 ماهگی و در ادامه عکس ها تولد امیر علی جون عشق عمه خدایا ; دست های دخترم را به تو می سپارم، این بار نه برای اینکه چیزی طلب کند بلکه می خواهم دست هایش را از امروز تا همیشه بگیری تا دیگر هرگز تنها نباشد، نترسد و در میان تمام دغدغه ها و آشفتگی ها دلگرم حضورت باشد.   نفس مامانی ماشااله خیلی بازیگوش شدی..... اولین کلمه ای که گفتی بابا بود. وقتی یاد گرفتی مدام بابا رو نگا می کردی و هی تکرار می کردی، ولی وقتی مامان گفتن و یاد گرفتی هر چند روز یه بار تکرار می کردی اونم واسه اینکه دل مامانی نشکنه تازه در موارد خاص یادت می اوفتاد، یا خیلی خوابت می اومد یا گشنه بودی علاقه زیادی به ...
18 دی 1392

8 ماهگی

      قسمت اول از عکس های 8 ماهگی نازنین زهرا       کاش دستانم آنقدر بزرگ بود که می توانستم چرخ دنیا را به کامت بچرخانم اما کسی را می شناسم که بر همه چیز تواناست. .....تو را به او می سپارم .     درد و دل مامانی با دخملی...... ماهیان از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند و چون دریا آرام شد اسیر صیادان شدند...... دخترم تلاطم زندگی حکمت خداست، از خدا دلی آرام بخواه نه دریای آرام.     نازنین زهرای گل مامان، تو عاشق شاسخیمتی ، میری بغلش دراز می کشی و صورت خرستو نگاه می کنی و می خندی... عمو محمد، نازنین زهرا رو خیلی دوست داره، وق...
6 دی 1392

7 ماهگی

خدایا عزیزم را دریاب در تمامی لحظات، مبادا خسته شود، مبادا بیمار شود، مبادا بیفتد و یا غم ببیند. دلش را سرشار از شادی کن و آنچه را به بهترین بندگان عطا میکنی به او هم عطا کن. عزیز دل مامان، تو 7 ماهگی واست سوپ و فرنی می دادم. نمونه ای از غذا خوردنتو مشاهده کن.... هر کی این عکس و ببینه فکر می کنه این نازنین من چقد خوب غذا می خوره ولی ... تو عکس دوم دهنتو غنچه کردی عزیزم و می گی....... اوووووووووه اوووووووووووووه اووووووه   نمونه ای از آلبومی که مامان فاطمه  واست درست کرده ایتجا تلاش می کنی تا به توپ برسی، می خوای چهار دست و پا بری ولی نمی تونی ولی بالاخره با سینه خی...
5 دی 1392

6ماهگی

دعا می کنم که هیچ گاه چشم های تو را در انحصار قطره های اشک نبینم . دعا می کنم که لب هایت را فقط در غنچه های لبخند ببینم. دعا می کنم دست هایت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد، همیشه از حرارت عشق گرم باشد. من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچ گاه پژمرده نشود. برای شاپرک های باغچه ی  خانه ات دعا می کنم که بالهایشان هرگزکه محتاج مرهم نباشد. من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچ گاه غروب نکند.   عزیز دلم اینجا باغ شهر داری بالای کوه آبیدره، بغل آنا جونت داری با گل ها بازی می کنی و مادر جونتم داره ازت عکس می گیره.       کارهایی که ...
5 دی 1392

5 ماهگی

  خدایا کمکش کن تا درهایی که به سویش می گشایی ندانسته نبندد و درهایی که به رویش می بندی به اصرار نگشاید.   عزیز دلم تو 5 ماهگی می تونستی هر دو پاتو با دستات بگیری و انگشت شست پاتو بکنی تو دهنت می تو نستی به پهلوهات برگردی که تو عکس پایینی مشخصه       بازی کردن با لباست و بردن لباس تو دهنت کاری بود که خیلی دوست داشتی     سخت ترین کار دنیا واسم پوشوندن لباس بعد حموم بود، دوست داشتی همون موقع بخوابی ولی مامانی اجازه نمی داد    تو این عکس ساعت 12 شب بود از مهمونی برگشته بودیم، ببین چقد خوشحالی، تازه شارژ شده بودی و طبق معمول هر ...
5 دی 1392

مسافرت شمال

فقط گوشه چشمی از نگاه خدا برای خوشبختی همه انسان ها کافیست، این نگاه را برایت آرزو می کنم .       عزیز دلم، اولین مسافرتی که تو رو بردیم رفتن به شمال بود. این سفر با تمام سفر های عمرم فرق داشت. چون تو بامن بودی. اولش فکر می کردم هم تو، تو سفر اذیت می شی هم من. ولی خیلی دختر خوبی بودی و خیلی هم به همون خوش گدشت. تو این عکس تو کریر نشستی و داری باتوپت بازی می کنی من و خاله زهرا هم کنارت نشستیم.        اینجا کنار رودخونه ای تو کرج بغل مادر جونی.   اینجا نمک آبروده، تو تله کابین نشستیم و داریم می ریم بالای کوه.    اینم امیر علی ج...
2 دی 1392

1ماهگی

 عزیزتر از جانم به دنیای کوچیک ما خوش اومدی. تو این عکس فقط چند دقیقه از تولدت می گذره   **************************************************************************** دست دایی جونتو گرفتی، حسابی داری کیف می کنی.ببین چقد خوشحالی **************************************************************************** نفس مامان،دیگه حسابی خسته شدی وخوابیدی.این پیشی ملوسی که می بینی عمو جونت واست خریده  ********************************************************************** *************************************************************************** الهی فدات شم امیرعلی جونم که اومدی کمک عمه، واس...
2 دی 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنم بهار می باشد