نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 11 سال و 6 روز سن داره

ترنم بهار

فروردین 93

1393/3/11 1:56
نویسنده : مامان فاطمه
975 بازدید
اشتراک گذاری

دخمل قشنگ مامان:                                                 

عاشق بهترین ها نباش، بهترین باش تا بهترین ها عاشق تو باشند.

سلام دوستای گلم، من دوباره اومدم.....

ماجراهای من ونازنینمو تو ادامه مطلب ببینید..........

دوستای عزیزم، با تاخیر سال نو رو بهتون تبریک می گم.امیدوارم سال پر خیر و برکتی داشته باشید. از پیام های زیباتون ممنونم. با اینکه من نبودم شما همیشه لطف داشتید. بازم ممنون یه دنیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

با عرض معذرت ،امسال خیلی اتفاق ها واسم افتاد که اصلا وقت نداشتم به شما سر بزنم.

از اولین روز عید تا 17 فروردین مسافرت بودیم،از شهرای کوچیک بگیر تا مسافرت مشهد .  دخترکم از همون اولین روز عید سرما خورد، درست بعد سال تحویل تو خونه عمو ی شوهری تب کرد و یه ضد حال به مامان فاطمه زد.3 روز تو شهر شوهر جون بودیم بعد دید و بازدید رفتیم به دیار خودمون و از اونجا رفتیم تهران و مشهد. بعد مسافرت که برگشتیم خونه با تاخیر واسه دخترم تولد گرفتم ، سعی می کنم تو پست های بعدی عکس تولدشو بذارم. به امید خدا کارم درست شد و این ترم و تو دانشگاه تدریس کردم. تجربه خوبی بود و حسابی سرم و گرم کرده بود. الانم که کلاس ها تعطیل شدن وقت آزاد گیرم اومده تا بتونم وب دخملی رو مرتب کنم.

روز اول اردیبهشت پدربزرگمو از دست دادم. خیلی دوسش داشتم، واسم خیلی عزیز بود. بعد اون همه اتفاق خوب، غم از دست دادنش داغونم کرد.گریهناامید شده بودم، دیگه نمی خواستم برم سر کار. اگه حمایت های همسرم نبود 100درصد کارمو ول می کردم.

پدربزرگ خوبم دوستت دارم، می دونم صدامو می شنوی حتی وقتی کنارم نیستی ، امیدوارم بهترین جا تو بهشت خدا مال تو باشه.............

مردم قدر نعمت به این بزرگی رو نمی دونن ما هم یکی از این مردم................

**********

وحالا ماجراهای خانوم خانوما.....

عزیز دلم، تا حالا 15 کلمه به لغت نامت اضافه شده، کلماتی رو که یاد گرفتی :حاج بابا، آبی ، بابا، اسب، اب، نام نام یعنی غذا می خوام، هن هن یعنی بریم سوار ماشین بشیم، می گم نازی ببعی چی می گه می گی بع بع. می گم خروسه چی می گه:می گی قاقااااااااااا خلاصه شدی جیگر مامان، شدی روح مامان

دخترکم عاشششششششششششششقتمبوسبوسبوسبوس

راستی عزیزم من خیلی به بابا جون حسودیم می شه. چون عاشق باباتی و اصلا منو صدا نمی زنیغمگین

اصلا نمی گی مامانگریهوقتی از خواب بیدار می شی دنبال بابا می گردی، انگاری ما بوقیم.........تعجبچشمک

عکس های خاصی از عید ندارم فقط چند تا عکس از جاهایی که رفتیم گردشو می ذارم...عکس های مشهد  آماده نکردم هنوز .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (6)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (14)

مامان عليرضا
11 خرداد 93 18:45
به به خوش اومدي.صفا آورديد.به شدت دلتنگ بوديم. خدا پدربزرگتون رو رحمت كنه دوستم.منم بعد از فوت بابا بزرگم خيلي داغون شدم به به پس استاد شدى دوستم!كدوم دانشگاه چى درس ميدى بيايم پيشت؟ قربون دختر باهوشم برم كه داره لغت نامشو كامل ميكنه خلاصه كه دوستم ايشالا هميشه به سفر و شادى باشى.عشق منم حسابي ببوسش كه خيلي دلم براش تنگ شده بود
مامان فاطمه
پاسخ
واااااااای ممنون از این همه محبت خدا رفتگان شمارو هم بیامورزه. راستش نمی شه استاد گفت. چون حق التدریسی تو دانشگاه پیام نور شیمی درس دادم. یه مدرس ساده شما هم گل پسر مارو ببوسین
یاسمن
11 خرداد 93 23:23
سلام. وبلاگت زیباست. درست مثل دختر خوشگلت. ماشالله خدا حفظش کنه
مامان فاطمه
پاسخ
ممنونم یاسمن جان نظر لطف شماست. بازم بهمون سر بزنید
مامان عليرضا
12 خرداد 93 1:16
عجب.ما هم پیام نوری بودیم.البته دانشجوش ایشالا که عزیزم تو کارت موفق بشی و به درجات عالی برسی. من تو طالعت هیئت علمی میبینم.به کارت ادامه بده جدی میگما
مامان فاطمه
پاسخ
ممنونم عزیزمان شااله هرچی خدا بخواد پس فالگیری خانوووووووووومی ببینیم خوب فال می گیری یانه
مامان هستی
12 خرداد 93 9:49
مامان دوقلوها
12 خرداد 93 14:22
واقعا که نازنین زهرایی مامان فاطمه خدا بیامرزد پدر بزرگنون رو
مامان فاطمه
پاسخ
ممنونم عزیزم. خدا رفتگان شما رو هم بیامورزه
زهرا (✿◠‿◠)
12 خرداد 93 15:15
سلام خواهری خوبم قربون دخمل خوشگلم برم! خیلی دلم می خواد ببینمتون......دلم واستون تنگ شده
مامان فاطمه
پاسخ
علیک سلام عزیز دل خواهرما بیشتر منتظر دیداریم قربون گل پسری تو عزیزم
زهرا (✿◠‿◠)
12 خرداد 93 15:15
واسه فوت بابا بزرگ هم تسلیت میگم
مامان فاطمه
پاسخ
ان شااله شما هیچ وقت غم نبینی خواهر
زهرا (✿◠‿◠)
12 خرداد 93 15:16
عزیز دلمممممممم.... باباییه؟ محمد صادق ما که مامانیه شدیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــد! راسته که دخترا بابایی ن و پسرا مامانی
مامان فاطمه
پاسخ
نازنین من شدیدا باباییه منمم که حسسسسسسسسسساس
خاله محمدطاها
13 خرداد 93 17:04
سلام دوستم خیلی دختر نازی داری بااجازه چون دختر نازو خوشگلی داری من وبتونو لینک میکنم چون عاشقش شدم
مامان فاطمه
پاسخ
سلااااام ممنونم نظر لطف شماستمنم شما رو لینک کردم دوستم
مامان منصوره
14 خرداد 93 16:49
خدا پدربزرگتونو رحمت کنه،‌واقعا تا هستن قدر بودنشون رو نمی دونیم.
مامان فاطمه
پاسخ
ممنونم خدا رفنگان شما رو هم بیامورزه
مامی آتریسا جون
19 خرداد 93 18:25
عزیزم خیلی دلمون واستون تنگ شده بود چقدر دیر البته خب سر مامان فاطمه شلوغه خب استادی مبارک باشه مامان جونی خیلی خوشحال شدم از دیدنتون ، نازنین زهرا جون رو یه عالمه ببوسین فوت پدر بزرگ عزیزتون رو هم تسلیت می گم عزیزم
مامان فاطمه
پاسخ
ممنونم گلم سپاس فراوان از این همه مهربونییی
مامان مهتاب
21 خرداد 93 10:17
سلام خانمی خوب هستین خیلی خوشحالم که برگشتی"دخملی هم خیلی بزرگ شده عزیزم حتما ببوسیش "استاد شدنت مبارک نگران نباش همه ی دخترا بابایین آذینی هم همینطوریه
مامان فاطمه
پاسخ
سلااااااااااام دوست خوبمممنوم عزیزم همین بهتر بابایین
محدثه
4 تیر 93 0:16
واااااااااااااااااای.......خوشگلم چقد ناز شدی!!!!
مامان فاطمه
پاسخ
مرسی عزیزم
زهرا (✿◠‿◠)
11 تیر 93 17:23
سلام خواهری جونم... خوبی؟ دخملمون چطوره؟ بابایی شیطون! دلم واستون تنگ شده بود! گفتم تا اینورام یه سر بیام احوالپرسی
مامان فاطمه
پاسخ
وااااااااای مرسی خوش اومدی خواهری عزیزم رفتی حرم دعامون کنمنم دلم واستون یه ذره شده
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنم بهار می باشد