5 ماهگی
خدایا کمکش کن تا درهایی که به سویش می گشایی ندانسته نبندد و درهایی که به رویش می بندی به اصرار نگشاید.
عزیز دلم تو 5 ماهگی می تونستی هر دو پاتو با دستات بگیری و انگشت شست پاتو بکنی تو دهنت
می تو نستی به پهلوهات برگردی که تو عکس پایینی مشخصه
بازی کردن با لباست و بردن لباس تو دهنت کاری بود که خیلی دوست داشتی
سخت ترین کار دنیا واسم پوشوندن لباس بعد حموم بود، دوست داشتی همون موقع بخوابی ولی مامانی اجازه نمی داد
تو این عکس ساعت 12 شب بود از مهمونی برگشته بودیم، ببین چقد خوشحالی، تازه شارژ شده بودی و طبق معمول هر شب تا ساعت 2 بازی می کردی
این شاسخیم خوشگلو عمو سجادت واست خرید، چقدر ازش خوشت اومد، ممنون عمو جون
از اونجایی که بیرون رفتن و خیلی دوست داشتی، ما هم بردیمت آبیدر سنندج، هم بازی کردی هم دختر خوبی شدی و حسابی اونجا لالا کردی
نازنینم دیگه خودت رو شکمت برمیگردی، ولی خیلی زود خسته می شی
نازنینم ببین چطوری دست عروسکت و می خوری