محرم 92
*اَللّهُمَّ ارْزُقْني شَفاعَهَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَيْنِ الَّذينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ*
کربلا نشان داد که با شکیبایی در عطشی کوتاه؛
می توان همیشه ی تاریخ را سیراب کرد ...
دختر عزیزم : یاد امام حسین علیه السلام فقط مخصوص یک روز ، یک دهه و یک ماه نیست ...
یک زندگی، او را در قلب و ذهنت داشته باش ؛
بگذار پیام و عطر گل سرخی بی نظیر ، یک عمر معطرت کند ...
نفس مامانی، تو اولین محرمت سعی کردم تمام مراسم ها ببرمت، تا به این مجالس عادت کنی و نور و عشق اهل بیت همیشه تو قلبت بمونه. ان شااله....
بردمت همایش شیرخوارگان حسینی، اینقد دختر خوبی بودی که مامان حسابی ذوق کرد. وقتی مداح لالایی می خوند تو با صدای لالایش خوابت برد.
تو مراسم شام غریبان، برق ها که خاموش شد تو هم خوابیدی، منم منتظر شدم تا بیدار شی و شمع ها رو ببینی و ذوق کنی.
از چشم هات معلومه که هنوز خواب آلودی، ولی با دیدن شمع ها دیگه خواب از سرت پرید چشم از شمع ها بر نمی داشتی، مامان قربون چشم های خستت بشه الهی
اینم نمونه ای از عشق نازنین بانوی ما به شکلات، در تلاش و تکاپو واسه باز کردن و خوردنش......
عزیز دلم مروارید های خوشگلت روز عاشورا، بعد یه شب سخت و طاقت فرسا دیده به جهان گشودند
اینقد اذیت شدی که نگوووووووووووو.
تا صبح تب کردی و مامانی بالا سرت نشست ولی صبح وقتی دندون خوشگلتو دیدم تمام سختی های دیشب یادم رفت
دندون های خوشگلت مبارکت باشه عزیزم.
آش دندونی تو رو هم مادر جونت درست کرد، دستت درد نکنه مادر جون